به گزارش خبرنگار مهر، «قاضی و جلادش»، «قول» و «سوء ظن» عنوان ۳ رمان پلیسی از فردریش دورنمات داستاننویس و نمایشنامهنویس سوئیسی است. او در این ۳ رمان، رویهای خلاف رویه و رویکرد معمول نویسندگان داستان پلیسی در پیش گرفته است.
دورنمات، «قاضی و جلادش» را در سال ۱۹۵۰ نوشت و کتاب درسال ۱۹۵۴ به زبان انگلیسی منتشر شد. داستان این رمان از این قرار است که کارآگاه برلاخ که از سرطان رنج میبرد و فقط یک سال فرصت زندگی دارد، به دنبال حل معمای مرگ بهترین افسرش اشمید و محاکمه جنایتکاری است که سالها پیش با او شرط بسته آدم بکشد بیآنکه قانون بتواند مشتش را باز کند.
«قاضی و جلادش» مثل دیگر رمانهای پلیسی دورنمات مبارزه بین خیر و شر است. برخلاف قهرمانهای تر و فرز و خوشقیافه رمانهای پلیسی آمریکایی و برخلاف قهرمانهای تر و تمیز و زیرک رمانهای پلیسی اروپایی، کارآگاههای دورنمات گروهی پیرمرد روبهموت هستند و برلاخ هم یکی از آنهاست؛ کسی که مرگ را انتظار میکشد اما سرشار از شور زندگی است.
رمان «قول» هم که زمستان سال گذشته به چاپ چهارم رسید، معروف به فاتحهای بر رمان پلیسی است اما قهرمان آن بازرس برلاخ نیست. داستان این رمان درباره قتل یک دختربچه است. گریتلی موزر دختر نوجوانی که در جنگل به قتل رسیده، قربانی تجاوزی جنسی بوده است. ماتئی بازرس پرونده، به مادر دختر «قول» میدهد قاتل را دستگیر کند. تحقیقات شروع میشود و فونگوتن، دورهگردی دستفروش که جسد گریتلی را پیدا کرده و به پلیس خبر داده، به عنوان متهم و مظنون به قتل بازداشت میشود. اما این پرونده به نحوی پیش میرود که زندگی بازرس ماتنی را تا آخر عمر دگرگون میکند.
«سوء ظن» سومین رمان دورنمات در این مجموعه است که شخصیت اصلیاش دوباره بازرس برلاخ است و اینبار خود را به خاطر یک سوء ظن در معرض خطر مرگ قرار میدهد تا یک دکتر نازی را به دام بیاندازد.
محمود حسینیزاد مترجم این ۳ کتاب هم درباره تجدید چاپشان به خبرنگار مهر گفت: چند ماه پیش که برای دریافت جایزه گوته و دیگر فعالیتهای ادبی به آلمان رفته بودم، کتابهای «قاضی و جلادش» و «سوء ظن» به چاپ پنجم رسیدند و «قول» هم کمی بعد از آنها به این نوبت چاپ رسید.
نظر شما